Web Analytics Made Easy - Statcounter

راننده اتوبوسی که اقدام به پنچر کردن لاستیک آمبولانس کرده بود در تحقیقات اولیه مدعی شد گرمای هوا و ترافیک باعث شده بود عصبی بشوم و لاستیک‌ها را پنچر کنم.

به گزارش مشرق، ظهر سه‌شنبه ۲۴ خرداد مأموران سازمان اورژانس برای مأموریت راهی مطب پزشکی در خیابان شهید بهشتی شدند تا طبق تماس از سوی مطب، دختری حدود ۲ ساله به نام درسا را که به خاطر مشکل تنفسی به مطب منتقل شده بود به بیمارستان انتقال دهند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

باتوجه به ترافیک و نبود جای پارک، راننده آمبولانس مجبور شد خودرو را در خط ویژه پارک کند، اما زمانی که تیم امداد دقایقی بعد به همراه کودک دو ساله به سمت آمبولانس رفتند با پنچری دو لاستیک سمت شاگرد مواجه شدند.

نیروهای اورژانس درخواست حضور آمبولانس دیگری دادند. دقایقی بعد آمبولانس در محل حاضر شد ،اما تأخیر در انتقال کودک به‌دلیل این حادثه باعث وخامت مجدد حال کودک می شود و این دختربچه دوساله جان خود را از دست می دهد.

به دنبال مرگ کودک ، بلافاصله موضوع به بازپرس کشیک قتل و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد. تحقیقات بلافاصله آغاز و با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل و بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل حادثه، مشخص شد که خودروی آمبولانس توسط راننده یک اتوبوس پنچر شده است.

دستگیری راننده اتوبوس

با شناسایی راننده اتوبوس و پس از هماهنگی‌های قضایی، کارآگاهان اداره دهم، راننده ۳۹ ساله را بازداشت کردند.

دادستان عمومی و انقلاب تهران نیز با اعلام خبر دستگیری متهم گفت: راننده اتوبوسی که روز سه‌شنبه اقدام به پنچر کردن لاستیک‌های آمبولانس اورژانس کرده بود در کمتر از ۲۴ ساعت، شناسایی و دستگیر شد.

علی صالحی ادامه داد: به محض اطلاع از موضوع و با توجه به بررسی تصاویر دوربین‌های مداربسته و مشخص شدن نحوه پنچر کردن لاستیک‌های آمبولانس، شناسایی و دستگیری فرد خاطی در دستور کار دادستانی تهران و دادسرای جنایی قرار گرفت و پس از بررسی‌های لازم طی عملیاتی متهم در منزل خود در خانی‌آباد دستگیر شد. این متهم که راننده اتوبوس است با صدور قرار تأمین کیفری در بازداشت بسر می‌برد و جسد کودک دو ساله هم برای تعیین علت فوت به پزشکی قانونی منتقل شده است.

اظهارات پزشک معالج

خانم دکتری که درسا کوچولو برای درمان به مطب او انتقال داده شده بود، گفت: روز حادثه خانه بودم که خانواده درسا با من تماس گرفتند و گفتند که حال کودکشان وخیم است. درسا به بیماری فلج ۴ اندام مبتلا بود و سه مرتبه دیگر هم به مطب من آورده شده بود. به آنها گفتم که می‌توانند بچه را به بیمارستان منتقل کنند، اما خودشان خواستند که به مطب بیاورند. فوراً راهی مطب شده و قبل از آنکه درسا به مطب برسد، من آنجا بودم.

او ادامه داد: ساعت حدود ۱۲ بود که بچه با ضربان قلب ضعیف به مطب آورده شد و عملیات احیا را آغاز کردیم. نمی‌توانم بگویم دقیقاً چه مدت طول کشید اما تصور می‌کنم حدود یک ساعت طول کشید تا قلب را به حالت اولیه برگرداندیم. در موارد احیا یا تشنج پس از ثابت کردن وضعیت تنفس، بچه را برای درمان به بیمارستان انتقال می‌دهیم تا به دستگاه اکسیژن وصل شود و تحت درمان کامل قرار بگیرد. آن روز هم وقتی اورژانس رسید خودم می خواستم با آنها به بیمارستان بروم.

اما زمانی که از مطب بیرون آمدیم تکنیسین‌های اورژانس به سراغ آمبولانس رفتند و متوجه شدند که دو تا از چرخ‌های آن پنچر شده است. فوراً درخواست آمبولانس دیگر دادند تا آمبولانس دوم بیاید حدود ۱۰ دقیقه‌ای طول کشید اما متأسفانه بچه فوت کرد چون بچه به دستگاه اکسیژن وصل بود با هر حرکت نا بجایی ممکن بود حادثه‌ای رخ دهد که متأسفانه این اتفاق افتاد.

بررسی‌های صورت گرفته حکایت از آن دارد که خانواده درسا هنوز برای شکایت به دادسرا مراجعه نکرده‌اند و شکایتی از راننده یا شکایت‌های دیگری در رابطه با مرگ درسا از سوی خانواده‌اش ثبت نشده است.

این در حالی است که درصورت شکایت خانواده درسا و اورژانس از راننده اتوبوس و مشخص شدن میزان قصور او، ممکن است وی با اتهام قتل شبه عمد و تخریب اموال عمومی روبرو شود.

گفت‌وگو با راننده اتوبوس

روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟

من راننده اتوبوس خط سهروردی به سیدخندان هستم. ساعت حدود دو بعد از ظهر در حال عبور از نزدیکی خیابان شهید بهشتی بودم که با آمبولانس در خط ویژه اتوبوس مواجه شدم. مسیر اتوبوس کاملاً توسط خودروی آمبولانس بسته شده بود و من نمی‌توانستم ادامه مسیر بدهم. چند دقیقه‌ای صبر کردم اما از راننده آمبولانس خبری نبود.از آنجا که بین مسیر رفت و برگشت بلوک قرار داشت من نمی‌توانستم برای ادامه مسیر از آن خط استفاده کنم.

چرا لاستیک‌ها را پنچر کردی؟

هوا گرم بود و کولر اتوبوس هم کار نمی‌کرد. عصبانی شده بودم و مسافران هم اعتراض داشتند. اصلاً تصور نمی‌کردم که چنین اتفاقی رخ بدهد و بچه‌ای به این دلیل جانش را از دست بدهد. آن موقع اصلاً این موارد به ذهنم نرسید.

بعد از پنچر کردن آمبولانس چکار کردی؟

راه جلو که بسته بود، مجبور شدم همان مسیری که آمده بودم را دنده عقب بروم تا به یک دو راهی برای رفتن به خط برگشت اتوبوس برسم. مسافت زیادی بود و در خط ویژه تمام این مسیر را دنده عقب رفتم.

کی متوجه شدی که این کار باعث مرگ یک کودک شده است؟

فردای آن روز در فضای مجازی خبر را خواندم. آنقدر شوکه شده بودم و حالم بد شد که گوشی تلفن همراهم را خاموش کردم. هم ترسیده بودم هم ناراحت و شرمنده وجدانم بودم. آن زمان که لاستیک‌ها را پنچر می‌کردم اصلاً یک درصد هم احتمال نمی‌دادم که چنین حادثه‌ای رخ دهد. از کاری که کردم بشدت پشیمانم.

قصد نداشتی خودت را معرفی کنی؟

نمی‌خواستم فرار کنم اما به قدری در شوک بودم که نمی‌دانستم چه کاری انجام بدهم.

منبع:رکنا

منبع: مشرق

کلیدواژه: بازار خودرو تحولات اوکراین حادثه متروپل قیمت آمبولانس پنچری خودرو راننده قتل کودک اخبار حوادث حوادث خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت راننده اتوبوس پنچر کردن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۵۸۶۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ادعای دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودش را نکشت

به گزارش «تابناک»، چند هفته پیش خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد.

روزنامه اعتماد به نقل از دختر کیومرث پور احمد نوشت: «ما مطمئن هستیم و می‌دانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبت‌های دختر کیومرث پوراحمد است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است... .

دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه می‌گوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال می‌شناخت ویلا اجاره می‌کرد و به شمال می‌رفت، چون می‌خواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا می‌رفت؛ یعنی اولین‌بار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبه‌رو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»

همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت می‌خواهد به تهران برود تا بخشی از موزیک‌ها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم می‌شد، اشاره کردم و از تلفن‌ها و پیام‌هایی که مربوط به همین قرارهای کاری می‌شد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند.

خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتاب‌هایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتاب‌های او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصت‌طلبی بود و ما نمی‌دانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران می‌شناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتاب‌ها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمی‌رسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برای‌مان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است.

غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتاب‌های دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتاب‌ها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت می‌خواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که می‌خواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیه‌کننده برخی سکانس‌ها را حذف کرد و تغییر داد.»
 
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز می‌گوید: «عمه‌ام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم می‌دانست چه بلایی می‌خواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچ‌وجه درست نیست.»

دیگر خبرها

  • پایگاه اتوبوس آمبولانس در بویراحمد کلنگ‌زنی شد
  • بایدن: زمانی به دنبال خودکشی بودم + بشنوید
  • اتوبوس‌هایی که به فرمان خانم‌ها حرکت می‌کنند
  • دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرد
  • دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرده است
  • ادعای دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودش را نکشت
  • ۱ دستگاه اتوبوس آمبولانس به محل آتش‌سوزی انبارها در شهرری اعزام شد
  • شغل جدید ستاره نیوکسل: راننده کامیون!‏
  • کتک‌کاری یک مسافر با راننده اتوبوس در آمریکا + فیلم
  • دروغ بایدن: راننده ۱۸ چرخ بودم!